يا حسين...

ساخت وبلاگ
تازه از راه رسیدم. صبح جمعه رفته بودم چهارباغ پیاده روی. ظهر است و میهمان داریم. در خانه ی ما جمعه ها فضایی پر شور و نشاط حاکم است،گاهی بچه ی یکساله داریم تا حاجیه خانم بالای هشتاد سال(بگو ماشاالله) و يا حسين......
ما را در سایت يا حسين... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pakravan0 بازدید : 200 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 16:08

خداحافظ برای تو رهایی داشت  ولی ، برای من غم جدایی داشت امروز ،سر اذان ظهر، فاطمه بنت محمد اسماعیل را شُستند. دست وصورتم رو شستم و اومدم پشت سیستم بشینم، بابا صدا زد که گوشی رو بردار با شما کار داشتن. يا حسين......
ما را در سایت يا حسين... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pakravan0 بازدید : 191 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 16:08

 ایستاده بودم و داشتم سوره ی یس رو میخوندم، بابا داشتن بلند سوره یس رو می خوند، صدای پتک بلندتر شده بود، دنبال صدا میگشتم، تووی بلوک کناری داشتن سنگ قبر رو برمیداشتن، دقت کردم، آره دارن گودش میکنن. یک يا حسين......
ما را در سایت يا حسين... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 8pakravan0 بازدید : 174 تاريخ : شنبه 29 دی 1397 ساعت: 16:08